اولین ارزو
به نام خداوند بی همتا امروز ۹۴/۳/۱۱-دوشنبه(تولد بابا جون) دختر عزیزم،میخام خاطره ی رسیدن به ارزوت رو واست بنویسم. از وقتی هوا گرم شده،میریم با بچه های تو کوچه بازی میکنیم که اغلبشون دوچرخه دارن و من که ذوق و شوق تو را از دیدن دوچرخه دیدم و احساس کردم ،شاید این اولین ارزوی تو باشه، تصمیم به خرید دوچرخه گرفتم. خوشحالیت بعد از دوچرخه دارن شدن،خیلی عالی بود.... لذتی که از دیدن خوشحالیت بهم دست داد،غیر قابل توصیف بود. دیگه نمیشد پیادت کرد،هم جلوی پاساژ و هم توی خونه.... این هم عکست با دوچرخه.... خدایا شکر که این توانایی رو به من و همسرم دادی که بتونیم فرزندمون رو به ارزوهاش برسونیم. ...
نویسنده :
مامان سمیه
23:06